دانلود تحقیق درمورد روانشناسي دين
با دانلود تحقیق در مورد روانشناسي دين در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق روانشناسي دين را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق روانشناسي دين ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد روانشناسي دين
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:53 صفحه
قسمتی از فایل:
الف: روانشناسي دين
در انقلاب علمي قرن شانزدهم دانشمنداني چون فرانسيس بيكن[1] بين علم و دين تعارض نميديدند و علاقهمند بودند كه علم در خدمت الهيات قرار گيرد. در قرن هفدهم نيوتون[2] و بويل[3] تصور ميكردند قوانيني كه كشف كردهاند ـ همچون قانون جاذبه ـ قوانين الهي هستند. اين دانشمندان انسانهايي ديني بودند و فعاليتهاي علمي آنها مورد استقبال دانشمندان الهيات قرار گرفت. اما نظريه كپرنيك[4] مبني بر اينكه زمين مركز عالم نيست و به دور خورشيد ميگردد، نخستين اختلافها بين دانشمندان و عالمان الهيات را موجب شد. بسياري نظريه كپرنيك را در تعارض با كتاب مقدس ميدانستند. آنچه بعدها در مورد گاليله اتفاق افتاد بسياري را بر آن داشت كه در زمينه متون ديني به تفسير گري روي آورند (آرژيل[5]، 2000).
اگر چه مطالب و نظريهپردازي در زمينههاي مختلف ديني، از قدمت طولاني برخوردار است، اما مطالعه دين از زاويه روانشناسي از حدود يكصد سال پيش آغاز شده است. نگرش ديني و موضوعات مربوط به حيطه دين در روانشناسي، تحت عنوان روانشناسي دين ميباشد كه موجوديت خود را به همزماني پيدايش اديان تطبيقي در قرن نوزدهم با پيدايش دو رشته ديگر يعني روان تحليلگري و روانشناسي فيزيولوژيك مديون است (الياده،1987: ترجمه خرمشاهي، 1375).
از جمله كساني كه مطالعه دين در حيطه روانشناسي را آغاز كردهاند، ميتوان استانلي هال را نام برد. او سه سال بعد از اينكه اولين مدرك دكتري روانشناسي را در آمريكا اخذ كرد، به طور مرتب و متوالي يك سري سخنراني در مورد دين در دانشگاه هاروارد ايراد ميكرد. او اولين مجله شناخت علمي دين را منتشر كرد و شاگردان زيادي را در اين زمينه تربيت نمود. روانشناس بعدي ويليام جيمز است كه انواع تجربههاي ديني افراد را به رشته تحرير درآورد. كتاب او كه در سال 1902 منتشر شده از قديمي ترين كتابها در اين زمينه محسوب ميشود. فرويد در سال 1907 مقاله اي نوشت كه در آن دين را مترادف با يك رفتار وسواسي نوروزي دانست. سال 1950 سال رنسانس ديني در آمريكاست يعني زماني كه آلپورت كتاب «فردودينش» را منتشر كرد و نظريه شخصيت خود را در حيطه دين بيان داشت اگر چه اينها نمونهاي از توجه روانشناسان به دين است اما به طور كلي اين موضوع توجه كافي دريافت نكرده و تحقيقات زيادي در اين مورد صورت نگرفته است.
1ـ2ـ تعريف دين
در سال 1912 لوبا1 تو انست 48 تعريف متفاوت از دين را ارائه دهد بدون شك امروزه تعداد بيشتري از اين نوع تعاريف را ميتوان به آن اضافه كرد. در مورد دين دامنههايي از تعاريف متفاوت داريم كه در يك طرف آن تعريف ويليام جيمز و در طرف ديگر آن تعريف گوردون آلپورت از دين است. آلپورت (1950) به جاي اينكه يك تعريف جامع از فرد ديندارو غير ديندار ارائه نمايد، معتقد است كه ما بايد خود آگاهي ديني را به آنهايي كه توانايي وقدرت درك آن را دارند نسبت دهيم، كه تنها شامل افرادي ميشود كه دين را تجربه ميكنند. آلپورت، (1950) او معتقد است كه ريشههاي دين آنقدر متعدد است و اثر آن در زندگي افراد آنقدر متفاوت است كه اشكال تفسير منطقي آن آنقدر بينهايت است كه رسيدن به يك تعريف واحد را غيرممكن ميسازد. بنا براين هر كسي با هر نيتي وقتي كه كاري ديني انجام دهد مثل رفتن به كليسا، از نظر آلپورت ديندار تلقي ميشود. البته جداي از اينكه او نتوانست تعريفي از دين ارائه دهد ولي نكات مثبت زيادي در اين تعريف وجود دارد، از جمله اينكه او ميگويد ما بايد با دقت به افراد ديندار كه تجربههاي خود را بازگو ميكنند گوش دهيم. آلپورت يك رويكرد به شدت فردي در تعريف دين دارد كه ممكن است اصلا نتواند تعريفي از دين ارائه دهد. در انتهاي ديگر دامنه تعاريف مربوط به دين، تعريف ويليام جيمز (1902) است كه معتقد است لازمه دينداري مقداري درك يا اعتقاد به واقعيت الهي متعالي است. او دين را به عنوان احساسها و اعمال و تجربههاي فرد در رابطه با آنچه آن را الهي تلقي ميكند، ميداند (خرمشاهي، 1375).
دين عموماً شامل مفاهيم و مجموعههاي مفهومي است كه بايد با پديده متعالي به تعبير سنتي نظير خدا، خدايان يا موجودات ماوراء طبيعي و با جهان ماوراء طبيعي و يا چيزهاي ماوراء تجربي سرو كار دارد. ويليام جيمز در تلاش براي ارائه مفهوم كاربردي از دين تعريف زير ارائه ميدهد.
«دين عبارت خواهد بود از تجربه و احساس رويدادهايي كه براي هر انساني در عالم تنهايي و دور از همه وابستگيها روي ميدهد. به طوري كه انسان از اين مجموعه در مييابد كه بين او و آن چيزي كه او آن را امر الهي مينامد رابطهاي برقرار كرده است». جيمز (1956) به طور كلي بارزترين ويژگيهاي زندگي ديني از نظر او اعتقاد به موارد زير است.
1ـ دنيايي محسوس كه در كنار جهاني نامحسوس به چشم مي آيد. اين دنياي مرئي، ارزش و معني خود را از آن عالم غيب و نامحسوس دريافت ميكند.
2ـ وحدت و برقراري ارتباط با اين عالم محسوس كه به چشم ميآيد. اين عالم محسوس بستگي به هماهنگي با آن هدف نهايي دارد. نتيجه دعا و نماز و به بيان ديگر پيوند با روح عالم خلقت، ايجاد قدرت و نيرويي است كه به طور محسوس داراي آثار مادي و معنوي ميباشد (خداياري فرد و همكاران، 1378).