دانلود تحقیق درمورد واقعگرايي
با دانلود تحقیق در مورد واقعگرايي در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق واقعگرايي را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق واقعگرايي ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد واقعگرايي
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:196 صفحه
قسمتی از فایل:
اصطلاح «واقعگرايي» در فلسفه عام و فلسفه حقوق داراي معاني گوناگون و گاه متعارض است، چندانكه خواننده از معاني متعدد آن به شگفتي ميآيد. براي مثال، مكاتب حقوق طبيعي با تأكيد بر حقوق از پيش موجود كه با ابزار عقل كشف ميشود، در زمره مكاتب واقعگرا ميآيد و از سوي ديگر، با اعتقاد به آرمان عدالت كه راهنمايي حقوق را در دست دارد، مكتبي
ايدهآليستي به شمار ميرود. معني واقعگرايي در مكتب «واقعگرايي آمريكايي» نيز تنها با معني آن در زبان روزمره قرابت دارد و اين مكتب را به اعتبار اين كه قواعد حقوقي از پيش موجود را نفي ميكند، ميتوان در گروه مكاتب نامگرا آورد. از سويي، بايد دانست كه مكاتب فكري فلسفه حقوق، در واقع، امتداد مكاتب فلسفي است و به همين دليل، تشتت و پراكندگي معاني «واقعگرايي» از فلسفه عام به فلسفه حقوق نيز كشيده شده است.
در اين رساله هدف اعمال اصطلاح فلسفي واقعگرايي در زمينه فلسفه حقوق بوده است و تلاش شده تا معاني گوناگون آن تشريح و ابهامي كه از اين رهگذر پديد ميآيد، زدوده شود.
به همين دليل است كه اين رساله به صورت مباحثي شگفتانگيز و و در عين حال جالب،
جلوه ميكند.
رساله حاضر به چهار فصل تقسيم گرديده كه از آن ميان سه بخش به معاني عمده و مشخص واقعگرايي در فلسفه حقوق اختصاص يافته است. فصل نخست و آغازين نيز به مباحث عمده فلسفه عام و فلسفه حقوق همچون هستيشناسي و معرفتشناسي ميپردازد كه دانستن آن براي درك مباحث پيچيدهتر فصول اصلي لازم است.
فصل دوم به مسأله «كليات» و اختلافات واقعگرايان و نامگرايان در دوران قرون وسطي و تأثير آن بر فلسفه حقوق ميپردازد. از ديدگاه واقعگرايان، كليات داراي واقعيت عيني و مابازا خارجي در عالم واقع است، در حالي كه نامگرايان آن را جز نامهاي ساخته ذهن كه فاقد هرگونه مابازا در عالم واقع است، نميدانند. نتيجه اين اختلاف به طور عمده در مباحث راجع به حقوق طبيعي و اثباتگرايي حقوقي پديدار ميشود. به همين ترتيب، اين بحث در مسايل مربوط به حقوق بشر نيز اهميت فراوان دارد، چندانكه واقعگرايي در تأييد آرمان حقوق بشر نقش اساسي ايفا ميكند.
در فصل سوم، ديدگاههاي واقعگرايان و ضد واقعگرايان مورد بحث قرار گرفته است. فصل چهارم و آخر نيز به واقعگرايي در برابر «ايدهآليزم» ميپردازد. بايد دانست كه ايدهآليزم گاه در معناي «تصورگرايي» و گاهي ديگر در معناي «آرمانگرايي» به كار ميرود. نامگرايي و
ضد واقعگرايي در فصلهاي دوم و سوم، در حقيقت نوعي ايدهآليزم در معناي نخست است. در فصل پاياني نيز ايدهآليزم در معناي دوم مد نظر قرار گرفته است.
از ويژگيهاي اين رساله پرداختن به ديدگاههاي نمايندگان هر يك از مكاتب فلسفي است. همچنين سعي شده تا با وفاداري به عنوان رساله، همهجا «واقعگرايي» هسته اصلي بحث باشد و چنانكه ميبينيم اين واژه در عناوين تمام فصلها تكرار گرديده است.
ديباچه
در كشورهايي كه فلسفه حقوق از دروس اجباري دوره هاي تحصيلي است، بسياري از دانشجويان تنها به اين دليل به مطالعه اين علم ميپردازند كه براي فارغ التحصيلي و جلوگيري از افت معدل لازم است.[1] در كشورما كه چنين درسي تقريبا در ميان واحد هاي درسي وجود ندارد، اين فايده نيز متصور نيست.
با اين همه، مطالعه فلسفه حقوق از جنبههاي گوناگون سودمند واقع ميگردد؛ از ديدگاه عملي، مطالعه اين علم، باعث افزايش قدرت تحليل و تفكر انتقادي و خلاق در حقوق ميشود. از ديدگاه حرفهاي نيز فلسفه حقوق به نحوه انديشه وكلا و دادرسان درباره رفتار و نقش خود در جامعه ميپردازد. بسياري نيز صرفنظر از ديگر فوايد، مطالعه اين علم را فينفسه
و بخوديخود لذتبخش ميدانند.[2]
شوربختانه، با وجود فوايدي كه گفته شد، اين شاخه از علم بويژه در شكل جديد خود، در كشور ما كمتر مورد توجه قرار داشته است. با اين همه، در سالهاي اخير، در دانشكده حقوق دانشگاه تهران و با سفارشها و راهنماييهاي جناب آقاي دكتر ناصر كاتوزيان اين رشته مورد توجه خاص قرارگرفته است. نگاهي گذرا به عناوين رسالههايي كه در طول اين سالها در دانشكده حقوق نگاشته شده است و مقايسه آن با عناوين رسالههاي ديگر دانشكدهها اين واقعيت را نشان ميدهد.
در اينجا لازم ميدانم كه از راهنماييهاي استاد فرزانه جناب آقاي دكتر ناصر كاتوزيان كه در تمام دوران نگاشتن اين رساله از هيچگونه كمكي دريغ نكردند، تشكر نمايم. اگر اين راهنماييها نبود، اكنون اين رساله نيز شكل و محتوايي كاملا متفاوت داشت.
همچنين وظيفه خود ميدانم كه از آقاي «يس بياروپ»[3] استاد دانشگاه استكهلم كه با فرستادن مقالات خود درباره مكتب واقعگرايي اسكانديناوي و راهنماييهاي ارزشمند در يافتن پاسخ
پارهاي از مسايل ياريم كرد، سپاسگذاري كنم. از دكتر «مائورو زامبوني»[4] استاد ديگر دانشگاه استكهلم نيز به خاطر زحماتي كه در تهيه و ارسال منابع مربوط به مكتب واقعگرايي اسكانديناوي متحمل شدند، تشكر ميكنم.
مقدمه
شايد كمتر نويسندهاي را بتوان يافت كه به نوعي ادعاي واقعگرايي نداشته باشد. وصف «واقعگرا» در فلسفه حقوق در معاني گوناگون و گاه متعارض به كار رفته است، چندانكه گاه موجب تحير و سرگرداني خواننده ميگردد.[5] از يكسو، مكتب واقعگرايي آمريكايي و اسكانديناوي و همچنين مكاتب اثباتگرا را در زمره مكاتب واقعگرا ميآورند و از سوي ديگر، مكتب حقوق طبيعي را نيز با آن همه ديدگاههاي متفاوت، در همين گروه جاي ميدهند. همين امر باعث شده تا انجام تحقيق در باب حقوق و واقعگرايي با دشواريهاي فراوان روبرو شود، چندانكه در همين رساله نيز بيشتر تلاشها صرف جمعآوري ديدگاههاي متفاوتي شده كه گاه تنها عنوان واقعگرايي را برسر دارند. همچنين، خواهيم ديد كه «ايدهآليزم» نيز كه بطور معمول در برابر واقعگرايي به كار ميرود، داراي معاني متفاوت است.
بررسي علل اين پراكندگي از اهميتي ويژه برخوردار است؛ در واقع، ميخواهيم بدانيم كه چرا اين ديدگاههاي متفاوت و گاه متعارض تحت عنواني واحد مورد بحث قرار گرفته است؟ پاسخ اين پرسش را ميتوان با مطالعه مباحث راجع به واقعگرايي در فلسفه عام، يافت.
مطالعه نظريات فلاسفه بزرگ نشان ميدهد كه مكاتب حقوقي امروز، در واقع، امتداد نظامهاي فلسفي است.[6] دانشمند و فيلسوف فرانسوي «پير دوهم»، در مطالعه اي كه به عمل آورده است، چنين نتيجه ميگيرد كه نظريات علمي فعلي، حاصل توسعه و گسترش اصول متافيزيكي است و همين وضعيت در مورد فلسفه حقوق نيز صادق است.[7]
به همين ترتيب، پراكندگي مباحث راجع به واقعگرايي در فلسفه عام، به فلسفه حقوق نيز كشيده شده است. در چنين وضعي است كه شيوه طرح بحث و تحديد موضوع، در رسالهاي از اين دست اهميتي ويژه مييابد. در نتيجه، در اين رساله به عنوان روشي كلي، سعي شده تا نفوذ تمام مباحث راجع به واقعگرايي فلسفي، در فلسفه حقوق مورد بحث قرارگيرد و مطالب پراكنده ولي مرتبط با تدويني جديد گردآوري و ارايه گردد. به بيان ديگر، هدف اعمال مفهوم فلسفي واقعگرايي در زمينه حقوق بوده و سعي شده تا شكلگيري انديشههاي حقوقي بر اساس مفاهيم فلسفي مربوط نشان داده شود.
وانگهي، مفاهيم فلسفي پس از ورود